تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند.آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته اند و در آن پناه گرفته اند .کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون خواهد داشت .اصحاب کهف خود را از تعلقات رهانیده اند و این چنین ننگ تعلقات نیز دامان آنان را رها کرده است.
سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی
دلم نیومد نگم : خدا قوت به تمام کسانی که جانانه در برنامه سالگرد با تمام مشکلات غییییییییییر مترقبه ایستادند و برنامه را تا انتها برگزار کردند
بالاخره همه عملیات ها با برنامه جور درنمی اومد و بچه های رزمنده هم بارها تحت فشار طبیعت به کار و راهشان ادامه میدادند
و دست مریزاد به تمام عاشقان و وفاداران راه شهدا و امام شهدا که تو اون شرایط سخت تا اخر برنامه سختی را به جان خریدند و زینت بخش برنامه سالگرد شهدای گمنام کهف الشهدا شدند
اجر همتون با سالار شهیدان
نویسنده » شاهد عروج » ساعت 12:0 صبح روز جمعه 90 تیر 3
و تو همه این راه را آمده ای تا به این سرباز امام برسی ، او گوشه گمنامی خویش خود را به هیچ قیمتی نمی فروشد.
شهید سید مرتضی آوینی
نویسنده » شاهد عروج » ساعت 2:59 عصر روز سه شنبه 90 فروردین 16
نویسنده » شاهد عروج » ساعت 11:53 صبح روز سه شنبه 90 فروردین 16
نویسنده » شاهد عروج » ساعت 11:51 صبح روز سه شنبه 90 فروردین 16
بسم رب الشهدا و الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم،
اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
… از مردم میخواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامهدهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم … میدانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیادهروی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
و السلام
حسین خرازی – ?/??/????
نویسنده » شاهد عروج » ساعت 11:16 صبح روز سه شنبه 90 فروردین 16