به یاد همه کسانی که حج میکنند و دل ما با اونهاست
دل عاشقانه جای همه اعضا و جوارح ، اعمال را انجام میده
کاش که لذت حج اصلی قسمت هممون بشه و عرفات مهمان خیمه مولامون باشیم.
مخمسی از شیخ بهایی (رض):
منای وصال
تا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سرآید غم هجران تو یا نه / ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد / دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد / گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار / زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار / حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو / هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو / مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید / پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید / یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید / دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچه ی بشکفته ی این باغ که بوید / هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست / هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست / تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه