پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم .....معراج میبریم که پیغمبرت کنیم ..... دیگر بس است خلوت چله نشینی ات....وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم
دست گل قدیمی خود را از این به بعد ....دست تو می دهیم که تاج سرت کنیم ...حالا نماز شکر بخوان فدیه ای بده ...تا صاحب زلال ترین کوثرت کنیم
میخواستیم فرق کنی با پیمبران ....می خواستیم آینه ی دیگرت کنیم ....این سیب را بگیر و برای خودت ببر ...وقتش شده است فاطمه را دخترت کنیم
شایسته است ؛ با پدر فاطمه شدن ...از خانواده ی پسری ابترت کنیم ... می خواستیم نسل تو زهرا نصب شود ...ضرب المثل برای عجم تا عرب شود
خورشید ، آفتابی انوار فاطمه است ...صبحی اگر که هست بدهکار فاطمه است ...آیینه اش سه مرتبه خود را ظهور داد ...پیغمبر و علی همه تکرار فاطمه است
هر جلوه ای که جلوه ی نوری نمی شود ...زهرا شدن فقط و فقط کار فاطمه است ...شام زفاف پیرهن کهنه می برد ...این تازه اولین شب ایثار فاطمه است
فردا اسیر دست جهنم نمی شود ...امروز هر کسی که گرفتار فاطمه است ...
زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم گمراه می شدیم و هدایت نداشتیم